معلمی از زوایه ای دیگر...

اللَّهُمَّ وَ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ؛ خدایا مرا در راهی خرج کن که مرا برای آن آفریدی

معلمی از زوایه ای دیگر...

اللَّهُمَّ وَ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ؛ خدایا مرا در راهی خرج کن که مرا برای آن آفریدی

معلمی از زوایه ای دیگر...

سقوط سومین کشور پرجمعیت دنیا؟!

دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۱ ب.ظ

به گفته "زوکربرگ"، وی رئیس جمهور سومین کشور پرجمعیت دنیاست، اما نه جمعیت واقعی، بلکه جمعیتی مجازی.شبکه اجتماعی، شبکه ای که از یک میلیارد انسان (کاربر) تشکیل شده و در صفحات گوناگون، روزمره خود را سپری می کنند و عده ای نیز از این روزمرگی نهایت استفاده را برده و با تیلیغات به کارهای تجاری می پردازند.

در تعریف جامعه در نگاه علوم انسانی در می یابیم که اجتماعی از انسان ها صرفاً در مکانی مشخص صورت گرفته باشد حتی با تفاوت های بسیار قومی و قبیله ای، فرهنگی و زبانی و ...، تنها یک اتفاق و پرچم واحد کافی است که آنها را جامعه ای خاص و با نامی واحد خطاب کرد. جامعه مجازی فیس بوک.
از خواص سیر تکمیلی یا تشکیل جوامع، مراحلی را اندیشمندان متصور شده اند که اتفاق همگی آنها اجتماع و در نهایت پراکندگی است.
"بروس تاکمن" مراحل تشکیل گروه یا انجمن یا جامعه را این چنین متصور می شود:

1. شکل گیری (Forming)
2. طوفانی (درگیری) (Storming)
3. هنجاری (انسجام) (Norming)
4. عملکرد (تکامل) (Performing)
5. پایانی (از هم پاشیدن) (Adjourning)

تاکمن این تئوری را در سال 1965 ارائه داد و یکی از جدیدترین ها در این تعاریف است که در ابتدا 4 مرحله اول را تنظیم کرده بود و بعدها مرحله پنجمی را نیز به آن اضافه کرد به نام پایان که هم می تواند برای کل گروه بوده و هم می تواند به طور فردی برای هر عضو در هر مرحله رخ بدهد. در واقع این حقیقتی تاریخی نیز هست که همیشه تمدن ها پس از شکوفایی و بالندگی بالاخره به یک دلیلی به پایان می رسند یا سقوط می کنند یا نابود می شنود. پرشیا، مصر و روم باستان و تمدن های مدرن شهری ونیز و وین و لندن و نیویورک و پاریس فعلی که در برحه هایی نخبگان جهان در این شهرها متمرکز بوده اند.

این موضع نیز خواه ناخواه اذهان را به سمت فیس بوک می برد، چرا که تمام ویژگی های یک جامعه واقعی را در خود دارد و این مراحل را می توان به آن تعمیم داد؛ نگاه های جز، میانی و کل.

ابتدا بررسی را از نگاه جز شروع می کنیم.

نگاه جز: فردی عضو فیس بوک می شود، دوستان خود را پیدا می کند و با آنها و دوستانشان ارتباط برقرار می کند و با علائق یکدیگر آشنا می شوند و همدیگر را محک می زنند و مراقب رفتار خود هستند (مرحله شکل گیری).

با گسترش فعالیت خود در صفحات گوناگون و جذاب دچار آشفتگی فکری شده چرا که ممکن است در تعارض با دیدگاه وی باشند و با اندک فعالیتی، پیشنهاد دوستی به آن ارسال خواهد شد (مرحله درگیری).

پس از مدتی آشنایی با محیط این اعضا و دوستان احساس یگانگی پیدا می کنند و طی آن احساس فزاینده بودن و ما بودن پدید می آید که پویایی درونی را باعث می شود، که می توان گروه دوستی را نیز به قرارهای واقعی دعوت کند (مرحله انسجام).

به همین منوال پس از گذراندن مرحله تکامل یا اوج نوبت به انتخاب دو راه است که به خود شخص بستگی دارد: 1. یا دچار اثر انباشتگی شده و رو به انزوا و ترک فیس‌بوک می رود. 2. الآن دچار این اثر نشده و به مراحل قبلی به شیوه ریتمیک ادامه می دهد، ولی بعدها بالاخره دچارش می شود.

اثر انباشتگی که به تئوری انباشتگی (Accumulation Theory) نیز معروف است در واقع تعریفی است که "هابسون" آن را ارائه کرد که مربوط به عصر سرمایه داری و انقلاب صنعتی است که به طور ساده می گوید وقتی خریدار نباشد، فروشنده هرچه می خواهد تولید کند، جنسی خریده نمی شود و اجناس انباشته می شوند. این تئوری در علم پزشکی هم مصداق دارد، وقتی دارویی را بیش از اندازه مصرف کنید و گیرنده هایی در بدن وجود نداشته باشد، اثر آن این است که Overdose اتفاق می افتد.

این تعریف در فیس بوک نیز بدان صورت است که ذهن کاربر پس از مدتی خواه ناخواه انباشته و پر از اطلاعات مفید یا غیر مفید می شود و بالاخره Overdose خواهد کرد که خود را به شیوه های گوناگون امکان دارد بروز دهد، افسردگی، هیجان، انزوا، بیش فعالی، غرور و خود کوچک بینی و بدتر اگر بخواهیم نظریه پویایی گروه "مورگان اسکات پک" (M. Scott Peck) را نیز در این مقال دخیل دهیم متوجه می شویم که انجمن وقتی به ایده آل خود می رسد که مراحل جامعه مجازی (Pseudo-community) و آشوب (Chaos) را طی و از مرحله پوچی (Emptiness) نیز عبور کنند تا به اتوپیا یا یک انجمن واقعی (True Community) برسند.

جالب است اندیشه های کمونیستی مارکسیسم تفاوتی با اندیشه های تشکیل فیس بوکی ندارد که در دامان لیبرالیسم نمو پیدا کرده است. با توجه به این گزاره ها مخصوصا پوچی می توان به عمق ضرر و زیان اعضای انسانی آن پی برد.

در نگاه میانی، می توان صفحات و موضوعات را به بررسی پرداخت. ویژگی های بارز در این صفحات میزان پسندیدن (Like) و اشتراک (Share) و نظرات (talking about this page) است. در واقع نویسنده و مدیران صفحه از این معیارها، به بهره و سنگینی مطلب خود پی می برند. که این بهره با توجه به فضای سرگرم گونه فیس بوک، با هر اتفاقی در هر بازه زمانی تغییر می کند و به نوعی مطلب عامه پسند نیز عوض می شود. موضوعات عامه پسندی نظیر پ نه پ، مملکته داریم، دکتر شریعتی و... که در همین گذشته نه چندان دور خودنمایی می کنند که آن روزهای خود بالای چندین هزار هر پستی لایک می گرفت، امروز اگر فردی پستی را با همان مضامین بزند، چون اقبال همگان نبوده و به نوعی اذهان به انباشتگی رسیده اند در آن زمینه ها، لایک چندانی نمی گیرد و افت بهره پیدا می کند.

نکته قابل توجه دیگر عنصر زمان است، مثلاً مطالب مرتبط با پ نه پ اوج محبوبیت خود را در یک سال گذشته می توان دید؛ یعنی یک سال مطلب عامه پسند بودند که این محبوبیت حتی به رسانه ها هم کشیده شد و کتابی هم در این زمینه چاپ شد و پس از آن نیز که مطالب دیگر روی کار آمدن این مدت زمان محبوبیت، میزانش کاهش یافت، 6ماه، 3ماه و کمتر.

به طوری که موضوع روز فیس بوک که ترول ها هستند پس از 6 ماه روی اوج بودن، کم کم در حال از دست دادن طرفدار است و این گونه بساط خاموشی گروه یا صفحه با همان علتی که پدید آمده بود؛ یعنی روزمرگی، با همان نیز نابود می شود. این را می توان به نوعی خز شدن و اسکی کردن نیز در گویش فیس بوکی قلمداد کرد. مانور بالای کاربران بر روی یک موضوع باعث خز شدن زودتر آن می شود.

بدیهاً اگر ریتمیک همین مسائل رخ بدهد و کم کم صفحات خاموش شوند به علت از دست دادن کاربر و نبود موضوع جدید، پیشاپیش می توان مرثیه نابودی فیس بوک را خواند.

از این گونه شبکه های اجتماعی می توان اوایل دهه 80 و عصر Yahoo را مثال زد. چت، اتاق های گفتگو و گروه ها. چه شد؟ امروز کمتر کسی را میتوان دید که از یاهو برای این گونه مسائل استفاده کند البته سوای از سرویس پیام فوری (IM). در واقع موج تکنولوژی روزمرگی است که احتیاجات را تعیین می کند.

از آنجایی هم که تعداد سرگرمی ها محدود نیست پس با فرمول های ریاضی می توان گفت که زمان قاتل اجتماعات است، البته اگر مبنی بر سرگرمی باشد. فیس بوک نیز از چشم خواهد افتاد و نابود خواهد شد، همانند درختی که از داخل پویسیده شده و فقط جداری جوان دارد که کاربرهای جدیداند و تنه پوسیده منزلگاه کلاغ و قبرستانی از اطلاعات خواهد شد.

  • حمید صدیق

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی