پیشگیری یا درمان ؟!
این روزها رسانهها پر شده است از مباحثی درباره بازگشایی و یا فیلیترینگ سایت ها و شبکههای اجتماعی. فارغ از اینکه دلایل فیلترینگ این شبکههای چه بوده است و اینکه این رفتار درست بوده است یا خیر، به نظرم باید این بار یه گام به جلو برداشت. و به جای مباحث انفعالی فعالتر بود و رو به جلو سخن گفت. و با تحلیل صحیح مانع از تکرار رفتارهایی شد که زیان آن از واقعه ابتدایی شاید کمتر نباشد...!
با توجه به پیامدهای هیاهو ی ایجاد شده پیرامون موضوع فیلترینگ که گویا منطق و سیاست مسئولین دولت یازدهم بیشتر از این جنسه و بهانه لازم را برای رسانه ها به جهت دامن زدن فراهم کرده است باید متذکر بشم و هشدار بدهم که تهدید پیش رویمان که معلولی از روش برخوردمان با تهدیدات می باشد با ایجاد مقدمات لازم در مراحل بعدی که بسیار پیچیده تر و بزرگتر خواهد بود، جامعه فراگیر و البته خانواده ها رو هدف قرار داده است.بله یعنی دیگر از دانشجویان و دانش آموزان و سیاسیون خبرنگاران و ... گذر کرده و نیاز به تغییر ذائقه و همراه سازی خانواده ها با جوانانشان در بسترهای اینترنتی می باشد.
امروز استفاده از اینترنت و انجام نیازهای عمومی و تخصصی از طریق وب و بالاخص انجام ارتباطات فراگیر و گسترده به کمک شبکه های اینترنتی به یک سبک زندگی فراگیری تبدیل شده است لاجرم با برخورد سلبی تنها مسیر دستیابی به آن را تغییر داده و امکان خدمات و سرویس های بیشتر و حتی کنترل و نظارت را در آینده از دست خواهیم داد و حتی با جنجال هایی که رسانه ها کمک شایانی به آن می کنند زمینه استفاده های غیر مرسوم و اشتباه را بیشتر می کنیم. و اعتماد لازم به منظور هدایت های دلسوزانه و آگاهی های پیشگیرانه را از سوی خودمان سلب خواهیم کرد.
برای مثال تا چند وقت پیش جامعه بهره بردار اینترنت و شبکه های اجتماعی تنها دامن تحصیلکردهترها، دانشجوها و شاغلان را گرفت ولی الان با ایجاد نیاز و گره زدن خدمات با نیازهای واقعی و کمکاری در آشنایی از مخاطرات و آسیب ها با وجود پذیرفتن محاسن آن زمینه توسعه تا خانه و خانواده و حتی بانوان خانه دار نیز پیش رفته است و غفلت از فرهنگ استفاده صحیح و به جا و البته مواظبت های لازم زمینه آسیب های غیر قابل جبرانی را فراهم کرده است.آسیب های غیر قابل جبران!
تکنولوژی در کنار آسودگیهایی که برای زندگی میآورد، آسیبهایی به همراه دارد و اینترنت هم نیز که بزرگترین تکنولوژی ارتباطی قرن اخیر است از این قاعده مستثنی نیست.تأثیر این تکنولوژی ارتباطی بر سبک زندگی در سالهای اخیر مورد مطالعه بسیاری از جامعهشناسان و برنامهریزان اجتماعی بوده و پژوهشهای انجام شده نشان میدهد اینترنت به میزان بالایی در نوع ادبیات افراد جامعه، نوع پوشش و رفتار و تغییر هنجارها و به معنایی تغییر اساسی سبک زندگی ایمانی تأثیرگذار بوده است.
لذا توصیه اکید به تمامی دلسوزان این عرصه بالاخص همکاران رسانه ای و البته مسئولین متعهد دولت این است که اگر خیال بازی در پازل دشمن را ندارند جهت جلوگیری از این فرض کاملا واقعی در مبتلا کردن خود به دردی که درمان آن معادل ضرب المثل مشهور ترک عادت موجب مرض است می باشد این است که، هر چه سریع تر سیاست هیاهو راجع به فیلترینگ را با سیاست تقویت زیرساخت های فیلترینگ صحیح و البته توسعه برنامه های پیشگیرانه و هوشیارسازی به موقع جایگزین نمایند تا شاید جبرانی باشد جهت خطاهای اخیر و علتی شود برای آگاه سازی از اهداف شوم و پشت پرده تمامی خدمات به ظاهر رایگان در بستر های راتباطی اینترنتی.
امروزه با تهدیدها و آسیب های متعدد در آیین استفاده از فضای مجازی باید تلاش کنیم تا با توسعه صنعت فیلترینگ ، اگر قرار است واژه ای فیلتر شود حتماً با لحاظ کردن شرایطی این کار انجام شود که تمام حوزهها تحتالشعاع آن قرار نگیرند و راه برای انجام فعالیتهای مثبت و علمی مسدود نشود ضمن اینکه فیلترینگ در سراسر دنیا در مورد حوزههایی خاص اجرا میشود؛ چنانچه حتی در کشور ترکیه، فیلمها و تصاویر مستهجن فیلتر میشود.
آنچه یقینی است این است که فیلترینگ به طور قطع لازم است اما نباید با هیاهو انجام شود چرا که با هیجان رفتاری معکوس ، فضای اجتماعی را مشتاق و حساس و حریص به کنکاش در فضای فیلتر شده خواهد کرد.
فضای مجازی در دنیای امروز امکانات قابل توجهی برای همه ایجاد کرده و در صورت استفاده درست و آگاهیدهی میتوان از این قابلیتها بهره برد، بریای مثال بحث انتقال پایتخت در روزهای گذشته مطرح شده اما باید توجه کنیم که میتوانیم از طریق دنیای مجازی پایتخت را انتقال دهیم چرا که در حال حاضر بیش از 80 درصد رفتار اداری شهر تهران میتواند از طریق فضای مجازی انجام شود. یک محیط پورتال میتواند کارکرد یک ساختمان هزار طبقه را داشته باشد.
در حال حاظر آمریکاییها ۷۵ درصد اطلاعات را در دست دارند و ۲۵ درصد آن را ژاپنیها، چینیها و استرالیاییها به خود اختصاص دادهاند، اما سهم کل منطقه خاورمیانه به (یعنی ایران و کل خاورمیانه)۲۵ صدم یک درصد است.شاید باور کردنی نباشد ولی همیشه واقعیت آن چیزی نیست که آرزوی آن را داریم و اینجا کلام کلیدی رهبر فرزانه انقلاب که فرمودند : زیرساخت و امنیت اهمیت فراوانی دارد ولی آنچه حرف آخر و اول را میزند محتوا محتوا و محتوا ست.
باید باور کنیم که جهان مجازی بزرگتر و پاسخگوتر از جهان واقعی است و اگر نتوانیم فضای مجازی را تبدیل به فضای کار کنیم(به هر دلیلی) به مرور زمان تبدیل به فضای سرگرمی یا فساد میشود چرا که محیط مجازی تراکم فساد و صلاح است.
همچنین در خصوص ارائه راهکار عملی برای والدین که بتوانند حضور فرزندان خود را در فضای مجازی کنترل کرده و از آسیبهای احتمالی آن حفظ کنند، مهمترین موضوع در این حوزه آگاهی دادن است، باید به فرزندان آموزش دهیم که استفاده نادرست از فضای مجازی در واقع راه دادن مانند راه دادن یک فرد ناباب به داخل خانه است.
ژانر آسیب به گونهای است که باید از طریق هشیارسازی با آن مقابله کرد و آموزشها باید از پایینترین مقطع تحصیلی متناسب با هر سن انجام شود؛ یکی از مراجع در این زمینه صداوسیما است که متاسفانه موفق عمل نکرده و آسیبها را به جای برنامههای مستند در گونه داستانی و با سریالهای دارای خط قرمز پیگیری میکند.
حال سخن از پیشگیری است نه درمانی که هزینه های فراوان و تلفات بسیاری را قطع به یقین قبل از درمان کامل به جا خواهد گذاشت.
- ۰ نظر
- ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۱:۰۷