هیچ چیز مفت نیست!
وقتی ناصر الدین شاه دستگاه تلگراف را به ایران آورد و در تهران نخستین تلگراف خانه افتتاح شد ، مردم به این دستگاه تازه بی اعتماد بودند. برای همین سلطان صاحبقران اجازه داد که مردم یکی دو روزی پیام های خود را رایگان به شهر های دیگر بفرستند. وزیر تلگراف استدلال کرده بود که ایرانی ها ضرب المثلی دارند که می گوید “مفت باشد کوفت باشد”. یعنی هر چه که مفت باشد مردم از آن استقبال می کنند. همین طور هم شد ؛ مردم کم کم و با ترس برای فرستادن پیام هایشان راهی تلگرافخانه شدند. دولت وقت چند روزی را به این منوال گذراند و وقتی که تلگرافخانه جا افتاد و دیگر کسی تلگرافخانه را به شعبده و جادو مرتبط نکرد مخبر الدوله دستور داد بر سردر تلگرافخانه نوشتند:”از امروز حرف مفت قبول نمی شود.”
حکایت امروز تلگرام و دیگر نرم افزارهای ارتباطی و سرویس های فناورانه با کمی تسامح هم همچنین اوضاعی است،اگر یکی از شهروندان مطیع دنیای مجازی باشید حتما عنوان free"" را خیلی مشاهده کرده اید و شاید علاقه وافری هم به ان داشته باشید و در جستجوهابیشتر میل به استفاده از نسخه free را داشته باشید.شاید بهتر باشد ابتدای با هم مروری کنیم تا ببینیم آیا free همان رایگان یا همان مفت خودمان است و مصداق ضرب المثل "مقت باشه کوفت باشه" می باشد یا بحث چیز دیگری است.
به نقل از ویکی پدیا(دانشنامه آزاد): "به طور معمول صفت free در زبان انگلیسی با یکی از این دو معنی به کار میرود: «برای قیمت صفر» (مفت) و «بدون محدودیت یا با محدودیت کم» (آزاد). این ابهام کلمهٔ free میتواند درجاهایی که تمایز این دو معنی مهم است، باعث پدید آمدن مسائلی شود، چرا که این عبارات معمولاً در قوانین مرتبط با استفاده از اطلاعات مانند حق تکثیر و ثبت اختراع به کار میرود"
واقعیت این است که عنوان free بر خلاف برداشت عمومی به معنای مفت یا رایگان نیست بلکه بر مبنای قانون تجارت آزاد آمریکا بر مبنای توافق نامه میان کاربر و سرویس دهنده به ازای استفاده بدون هزینه از سرویس ،کاربر می بایستی با خواسته های سرویس دهنده موافقت نماید.اما چه خواسته ای؟
این خواسته ها چیست که این میزان ارزش دارد که در عوض سرویس های پر هزینه همچون تلگرام و اینستاگرام و گیم های متعدد بدون هیچ هزینه ای(به ظاهر)در اختیار ما قرار میگیرد؟
چگونه سرمایه دارترین شرکت ها ، آنهایی هستند که سرویس های free ارائه میکنند؟
حتما این پرسش پاسخ راحتی ندارد والا این میزان اعتماد عمومی در توده مردم محقق نمی شد، سرویسی به نام تلگرام در طول 3 سال بیش از 40 میلیون کاربر ایرانی(به گزارش سه وزاتخانه فعلی دولت یازدهم) پیدا میکند در حالی که سرویس های مشابه همچون تلفن سال ها برای جذب این رقم مشتری به طول می انجامد،واقعیت این است که سرمایه اصلی عصر ارتباطات و اطلاعات که همان عنصر با ارزش اطلاعات است با پذیرش توافق نامه های ابتدای در ابتدای نصب هر سرویس (که به راحتی از کنار آن میگذریم و قبول می کنیم) به همین معنا می باشد و با ارزش ترین سرمایه ما در مقابل یک سرویس رایگان در اختیار سرویس دهنده قرار میگیرد؟!
واقعیت این است که آزاد بودن اصلاً به معنای رایگان بودن آن نیست، بلکه به این معنا است که شرکت ارائهدهنده خدمات به جای اخذ هزینه از شما به اطلاعات گوشی شما دسترسی پیدا میکند و آنها را به شرکتها و نهادهای اقتصادی و اطلاعاتی میفروشد. تا هزینه های تولید و نگهداری سرویس های خودش را تامین کند.
اینجاست که به حقیقت نا برابری این معامله پی می بریم.اگراز ما بخواهند تا تمام تصاویر و فیلم ها و اطلاعات تماس و ... را به ازای مبلغی در اختیار فردی قرار دهیم این کار را با چه مبلغی حاضریم انجام دهیم ؟
حال اگر این معامله با اراده و تصمیم خود ما برای خرید و فروش نیازهای روزمره مان و حتی هویت و اصالت و امنیت کشورمان باشد چه میزان ارزش خواهد داشت:100 دلار ، 1000 دلار با بیشتر ...نظر شما چیست؟
باور کنیم امنیت رایگان نیست با اعتماد به سرویس ها ومحصولات رایگان امنیت خود و کشورمان را به خطر نیاندازیم.
نکته دیگر اینجاست که عده ای از مردم و نوجوانان عقیده دارند که آدمهای مهمی نیستند که دشمن بخواهد از آنها جاسوسی کرده و اطلاعات آن ها را سرقت کند، اما سرویس دهندگان عقیده دیگری دارند، آنها معتقد اند همه انسانها یاخودشان مهم هستند و یا با انسانهایی مهمی در ارتباط بوده و یا در آینده انسانهای مهمی میشوند و یا در جامعه مهمی زندگی می کنند که مهندسی اطلاعات در آن جامعه اهمیت ویژه ای دارد، دشمن نه تنها اطلاعات شخصی شما را سرقت میکند، بلکه به همان راهی که میخواهد شما را هدایت میکند.و در فرآیندی که ما را به نیازهای مبتنی بر فناوری وابسته و البته دلبسته میکند، تدریجا مدیریت نیازهای ما را هم در اختیار گرفته و نهایت مدیریت انسان که غایت جنگ نرم می باشد محقق میشود.
درست متوجه شدید اطلاعات عنصر اصلی نظام سرمایه داری و توسعه مصرف گرایی تمدن غرب است، امروز با دسترسی به اطلاعات به راحتی می توان ذائقه ها و نیازها را در اختیار گرفت، اریک اشمیت مدیر اجرای سابق گوگل و مدیر فعلی شرکت مادر آلفابت گوگل مطلبی را بیان میکند که هر انسانی را به فکر وامیدارد: «ما میدانیم که شما کجا هستید. ما میدانیم که شما کجا بودید. ما کم و بیش میدانیم که شما چه فکر میکنید». همان اطلاعات به ظاهر بی ارزش از نظر ما پایه پردازش و مدیریت نیاز برای خودمان می شود.
اشاره به داستان تاریخی قاجار و اکتشاف نفت می تواند بسیار عبرت آموز باشد:" زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و انگلیسها آمده بودند میخواستند نفت را ببرند، اینجا دولتمرد قاجاری میگفت ما این مادّهی بدبوی عَفِن را میخواهیم چهکار کنیم، بگذارید بردارند ببرند! "
اگرچه در زمان قاجار ،نقت حرف اول را در سلطه جهانی میزد اما امروزه دیگر اطلاعات بعنوان رکن اصلی سلطه جهانی شناخته می شود و نفت جای خودش رابه نفت داده است و اگر بعضی از مدیران و مسئولین و روشنفکرنماها بگویند که «آقا ما شبکه ملی اطلاعات را میخواهیم چهکار کنیم» که به حق بعنوان اصلی ترین تاکتیک حفاظت از حریم اطلاعاتی کشورهمین راه اندازی شبکه ملی اطلاعات است که بیش از ده سال از صدور فرمان راه اندازی آن توسط ولی امر زمان امام خامنه ای میگذرد،یقین داشته باشیداین شبیه حرف همان شاه قاجار در قبال غارت انگلیس هاست. تنها راه استقلال و صیانت اطلاعاتی از مرزهای نوین مجازی هر کشوری راه اندازی شبکه ملی اطلاعات است و این یک ضرورت ملی است؛
و اما در کلام آخر ما در جهانی زندگی می کنیم که در آن مرزها در حال فرو ریختن اند و در عصری به سر می بریم که محصولات تکنولوژیک همچون موبایل و اینترنت لازمه حیات بشری شده اند و بنابراین، اصلاً نباید درباره استفاده و یا عدم استفاده از فناوری های جدید اندیشید(اگرچه نظارت امری عقلانی و ضروری است)؛ چه ما بخواهیم و چه نخواهیم این اتفاق صورت پذیرفته است. اکنون باید در این باره که « چگونه محصولات تکنولوژی غرب را مسخّر خویش کنیم » بیندیشیم و البته این کار جز با وصول به معرفت نسبت به ماهیت فضای مجازی و تکنولوژی های نوین ارتباطاتی و غلبه روحی بر حقیقت آن ممکن نخواهد بود.
و تنها راه آن خواهد بود که دست از نگاه تک بعدی با معیار اخلاق ظاهری به محصولات تمدن تکنولوژیک غرب برداشته و با معیار حکمت و حقیقت دین مبین اسلام در فلسفه آن مداغه نماییم. روزگار ما روزگار اسارت در چنگ ابزاری است که هویت فرهنگی دارد. محصولات تمدن غرب اعم از موبایل و اینترنت و ... همگی، کم و بیش، صورت هایی مجسم از فرهنگ غرب هستند و آنچه مارشال مک لوهان در این باره می گوید نزدیک به واقع است، ما رسانه ها را می سازیم و رسانه ها ما را .
آگاه شدن و آگاه کردن دوستان دانش آموزمان در مدرسه مس تواند اولین گام برای ادای سهم نجات غریقی مان باشد در عرصه ای که غرق شدن بدون دانش ومهارت های سواد رسانه بسیار مهتمل است پس پیش از آنکه دیر شود دست دوستانمان بگیریم تا غرق نشوند...
- ۹۶/۰۲/۱۶